جایگاه علم و ایمان در مثنوی مولوی
محل انتشار: فصلنامه زبان و ادبیات فارسی، دوره: 16، شماره: 21
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 383
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PERSI-16-21_001
تاریخ نمایه سازی: 30 بهمن 1399
چکیده مقاله:
نقد کهنالگویی، علم بررسی نشانهها و نمادهایی از لایههای درونی خالقان آثار هنری است. نظریة کهنالگوهای کارل گوستاو یونگ، بر این مبنا است که شخصیت هر فرد، از لایههای درونی متعددی تشکیل شده که با ضمیر ناخودآگاه جمعی در ارتباط است. از جمله برجستهترین این کهنالگوها میتوان به آنیما و سایه اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی اشعار پست مدرن با تکیه بر دو کهن الگوی سایه و آنیما است تا جایگاه این دو لایة درونی در اشعار شاعر و نمادهای مرتبط با این دو کهنالگو شناسایی شوند. نتایج نشان داد که شاعر با وجود تأکید بر اصول پستمدرنیسم، باز در چارچوب قالبهای ضمیر ناخودآگاه جمعی قرار گرفته و مجبور به پیروی از ساختارهای نشانهگذاریشده کهنالگوهاست. در این میان کهنالگوی سایه، قدرت محکمتری در شخصیت شاعر دارد. او بر گرهخوردگی سایه و تاریکی و بر ویژگی سکوت و یاریگری آنیما بیشتر از سایر جلوهها پرداخته است. همچنین مشخص گردید که موسوی، نمادهای پنجره، جلاد، دایره، دراکولا، آسمان تار و قصاب را به نمادهای معمول سایه افزوده و برای آنیما نیز از نشانههای مرسوم معشوق، صبح، مادر، همسر، دریا، ابر و نور بهره برده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زهرا باباپور
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیرجان، ایران
محمدرضا صرفی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران
عنایت الله شریف پور
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران