انسانی شدن یقین در تفکر فلسفی مدرن
محل انتشار: فصلنامه حکمت و فلسفه، دوره: 8، شماره: 32
سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 155
فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_WPH-8-32_006
تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1400
چکیده مقاله:
اهمیت فلسفه مدرن در آن است که در آن نسبت جدیدی میان انسان و حقیقت تعریف گردید که در نتیجه آن انسان اساس و محور هرگونه حقیقت و یقینی، بالاخص خدا و جهان گردید. حاصل این تغییر جایگاه، وابستگی وجودی و معرفتی این حقایق بر انسانی شد که او خود دارای نقایص گوناگون معرفتی، وجودی، اخلاقی و غیره در ذات خودش است. در نتیجه انسان که در دنیای مادی زندگی می کند تلاش کرد تا واقعیت حقیقت های دیگر چون خدا و موجودات عقلانی جهان را در پرتو عقل محدود و دنیایی خود تفسیر کرده و از آنها برای تمشیت زندگی مادی خود استفاده کندکه پیامد های ناگواری برای او داشت و هنوز نیز دارد. در این مقاله با توجه به مساله فوق ضمن تبیین مولفه های اساسی فلسفه مدرن، چگونگی تغییر نسبت حقیقت و یقین با انسان از منظر فیلسوفان مهم آن چون دکارت، کانت، نیچه و نیز دو فیلسوف معترض به مدرنیته یعنی سارتر و هایدگر مورد بحث قرار گرفته و نتیجه دیدگاههای آنها در این مورد ارزیابی قرار می گیرد
نویسندگان
قدرت الله قربانی
هیئت علمی دانشگاه خوارزمی