دموکراسی و جهانی شدن در اندیشه یورگن هابرماس

هابرماس از نظریه پردازان مکتب فرانکفورت با رویکرد انتقادی به مقوله پوزیتویسم،دموکراسی و جهانی شدن می پردازد و سعی می کند با ارائه نظریه کنش ارتباطی دیدگاهی جدید ارائه دهد. هابرماس معتقد است که عقلانیت موردنظر روشنگری و آرمان عقلانی سازی حیات مدرن وجهی صوری و ابزاری دارد و از همین رو، عقلانیت ارتباطی می توانداین محدودیت را درهم شکند. او با نگاهی خوش بین معتقد است که در قالب مدرنیته نیزهمچنان می توان اقدامی انجام داد. ازنظر هابرماس بسیج جنبش های اجتماعی در جامعه مدنی کمک مهمی به توسعه دموکراسی میکند؛ بنابراین ضمن نقد به پوزیتویسم که ازمدرنیته برمیاید نسبت به گسترش تفکر دموکراسی و همچنین جهانی شدن نیز نگاهی خوشبین تری نسبت به سایر منتقدان دارد. از همین رو این مقاله گردآوری شده به روش تحلیلی-توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است که دیدگاه هابرماس به دموکراسی و جهانی شدن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که هابرماس علیرغم فیلسوف مکتب انتقادی بودن، به دمکراسی و جهانی شدن بر اساس الگوی عقلانیت ارتباطی به صورت خوش بینانه می نگرد.

کلیدواژه ها:

هابرماس ، دموکراسی ، جهانی شدن ، فرانکفورت ، نظریه انتقادی