بازاندیشی مسئله ارزش داوری و معیارهای ارزش گذار در هنر معاصر

از دهه ی ۱۹۷۰ میلادی به بعد، به دلایل مختلفی، داوری و ارزیابی در حوزه ی نقد آثار هنری رفته رفته اعتبار خود را از دست داد. یکی از دلایل این امر غافلگیری منتقدان از شهرت جریان های هنری مدرن بود که در آغاز با حمله ی شدید و نقدهای تند آنان مواجه شده بودند. دلیل دیگر را می توان در گفتمان زیباشناسی حاکم بر قرن بیستم جستجو کرد که منجر به استقلال زیباشناسی در حوزه ی هنر گردید و دلیل دیگر شاید تحولات نظری و فلسفی در حوزه ی علوم انسانی که در ضمن پدید آمدن نحله های فکری کثرت گرا و نسبی-گرا بود که هرگونه نظام های ارزش گذار و معیارهای قطعی را موردتردید قراردادند. بااین همه اما همچنان در حوزه هایی مثل جشنواره های هنری و حراجی ها مسئله ی ارزش داوری و ارزیابی آثار هنری مطرح است. ازاین-رو در این مقاله تلاش شده تا مسئله ی ارزش داوری و معیارهای ارزش گذار در ارزیابی آثار هنری مورد بازاندیشی و واکاوی قرار بگیرد. در این راستا، با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به نظریات متفکران مطرح در این حوزه، معیارها و مولفه هایی که خارج از جهان هنر، بر داوری و ارزش گذاری آثار هنری تاثیرگذار هستند، موردبررسی انتقادی قرارگرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که هیچ نظام ارزش گذار قطعی و مطلقی برای داوری در خصوص آثار هنری قابل اثبات نبوده و ارزش گذاری آثار هنری همواره بر مبنای جمیعی از معیارها و مولفه های زیباشناختی و غیر زیباشناختی امکان پذیر بوده و هیچ گاه از جهت گیری های گوناگون به طور کامل مصونیت نخواهد داشت.

کلیدواژه ها:

ارزش داوری ، نظام های ارزش گذار ، معیارها و مولفه های داوری ، اقتصاد هنر ، ارزش هنری