الگوی تدوین برنامه عملیاتی در برنامه های توسعه پنج ساله کشور
فایل این طرح پژوهشی در 88 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
چکیده طرح پژوهشی:
برنامه عملیاتی را میتوان پیشبینی عملیات برای نیل به اهداف معین با توجه به امکانات، محدودیتها و خطوط کلی ترسیم شده در برنامهریزی راهبردی تعریف کرد.
این مطالعه در پاسخ به این نقد پرتکرار در نظام برنامهریزی توسعه کشور که «تا زمانی که بین برنامه عملیاتی و برنامه راهبردی پیوند محکمی وجود نداشته باشد، تدوین برنامه راهبردی، کاری است کماثر و برنامه عملیاتی هم برنامهای است سطحی و کمعمق»، انجام شده است. بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر «ارائه الگوی تدوین برنامه عملیاتی برنامه پنجساله توسعه کشور» تعریف شده است. به بیان دیگر، مطالعه حاضر تلاش دارد سیر منسجمی از فرایند برنامهریزی از سطح راهبرد و اهداف راهبردی تا سطح عملیات و اجرا را ارائه دهد؛ تا از این رهگذر، ارکان فرایند برنامهریزی توسعه کشور از بالاترین سطح، یعنی چشمانداز و ماموریت تا پایینترین سطح یعنی تعریف پروژه، فعالیت و ارزیابی و اصلاح برنامه در یک سیر منسجم و به هم پیوسته قرار گرفته و در اتصال و هماهنگی با هم این فرایند تبیین و ترسیم شود.
بنا به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، ارکان کلیدی برنامه عملیاتی را میتوان شامل «اهداف عملیاتی، طرحها، اهداف کمی (در دو سطح نتیجه و پیامد)، پروژهها و فعالیتها و عملیاتیسازی طرحها» دانست. علاوه بر آن، در برنامه عملیاتی باید سه رکن «بودجهریزی سالیانه، پایش و ارزیابی و بازنگری و اصلاح» نیز به عنوان عناصر تکمیلی این فرایند مد نظر باشد تا برنامه عملیاتی به عنوان یک زنجیره با حلقههای متوالی و در هماهنگی و ارتباط کامل با «بودجهریزی و نظارت و بازنگری» باشد و حلقههای این فرایند متصل و در پیوند با یکدیگر امتداد یابند.
اهداف عملیاتی
اهداف کمی/ شاخصها
پروژهها و فعالیتها
عملیاتیسازی طرحها
ارزیابی و پایش
طرحها
اصلاح و بازنگری
ارتباط برنامه و بودجه
در ابتدای تحلیل الگو باید گفت که در تنظیم برنامه راهبردی توسعه پنجساله کشور میتوان دو سطح را متصور بود: سطح برنامه راهبردی و سطح برنامه عملیاتی. در سطح اول، وحدت نظر و اجماع بیشتری در زمینه مولفهها و عناصر آن نسبت به برنامه عملیاتی وجود دارد. در خصوص ساختار برنامه در سطح راهبردی میتوان بیان کرد که فرایند تدوین این سطح از برنامهریزی با در نظر داشتن آرمانها و ارزشهای حاکم بر جامعه و همچنین با توجه به اصول مطرح شده در اسناد فرادست؛ با تحلیل نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدیدها آغاز شده و با بیان ماموریت (چشمانداز) و تدقیق اهداف راهبردی کار خود را ادامه داده و با ارائه راهبردها و بیان سیاستها کار خود را به پایان میرساند.
بعد از مشخص شدن اهداف راهبردی و راهبردهای ذیل آن، امکان اتصال برنامه در سطح راهبردی به برنامه در سطح عملیاتی فراهم شده و به عبارتی، برنامه راهبردی به برنامه عملیاتی قابل ترجمه گشته و قابلیت عینی شدن را پیدا میکند. چنانچه در الگوی ترسیمی نیز نشان داده شد، اهداف عملیاتی لنگرگاهی است که ارتفاع برنامهریزی راهبردی را کاهش داده و سیاستگذاری را به زمینه و بستر برنامهریزی نزدیک کرده و یا برنامهریزی توسعه را از سطح انتزاع به عمل میآورد. پس از تبیین اهداف عملیاتی به ترتیب، سایر ارکان قرار میگیرند که ساختار کلی آن در شکل زیر نشان داده شده است.
تدوین برنامه عملیاتی توسعه کشور از لحاظ اجرائی- سازمانی، سطوح میانی مدیران و کارشناسان خبره و باتجربه برنامهریزی را درگیر میکند. بهطور کلی میتوان گفت تنظیم و تدوین این سطح از برنامه، ماهیت مشارکتی و تعاملی داشته و نیازمند حضور فعالانه بوده و مبتنی بر اقناع و پذیرش عمومی است. بر این اساس در ادامه بنا به تفاهم شکل گرفته، متولیان برای اجرای آن همپیمان بوده و با وحدت نظر به وجود آمده در بستر مشارکت؛ بهصورت همافزا حرکت مینمایند.
تاکید بر فرایند تعاملی و تدوین برنامه با مشارکت فعال متولیان، اقناع کارشناسی بازیگران تدوین برنامه، وجود نگاه یکپارچه بین ارکان تدوین برنامه، وجود انعطافپذیری و امکان تغییر با توجه به شرایط جدید، امکان برنامهریزی مبتنی بر آمایش سرزمین بهواسطه نزدیکی به صحنه و میدان عمل، قابل ارزیابی نمودن برنامه و امکان بازخوردگیری، تعیین و انتخاب اولویتهای مهم؛ از اهم ویژگی و مزایای برنامه عملیاتی است که میتواند برای نظام برنامهریزی اثرات مثبت داشته باشد؛ اما با توجه به فرایند برنامهریزی توسعه در ایران برای آنکه به معنای واقعی برنامه عملیاتی در سازوکار برنامهریزی قرار گیرد و در انسجام با برنامه راهبردی تدوین شود؛ لازم است پیششرطهای ذیل بر نظام برنامهریزی حاکم باشد:
- امکان ایجاد مشارکت همه ذینفعان در موضوع مختلف و تصمیمسازی مبتنی بر مشارکت فعالانه؛
- در اختیار داشتن اطلاعات و دادههای جدید و موثق و مرتبط؛
- عدم دخالت غیرکارشناسی در تصمیمگیری برای تدوین برنامه عملیاتی و تعیین اولویتها و حاکم بودن نگاه کارشناسی بدون تعصب بخشی، موضوعی و منطقهای؛
- داشتن ضمانت ثبات سیاستی در طول اجرای برنامه و برخورداری از منابع مالی با درصد احتمال تحقق بالا (متکی ساختن بر منابع مالی قابل اعتماد)؛
- عدم امکان تصمیمگیریهای موازی در طول زمان برنامه و رعایت و الزام و اعتقاد واقعی بر برنامه طراحی شده؛
- تقویت و متناسبسازی ساختار اجرایی موجود برای اجرای تصمیمهای گرفته شده و در صورت لزوم، نهادسازی چابک و متناسب؛
- توانمندسازی و آموزش سازمان و نهادهای متولی اجرا در صورت ضعف اجرائی از لحاظ فنی و کارشناسی؛
- در نظر داشتن تدابیر انگیزشی برای اجرای برنامه عملیاتی؛
- اجرای دقیق، بدون ملاحظه و واقعی نظام ارزیابی و پایش و ایجاد امکان اصلاح از روند جاری، بدون تعصب به برنامه تدوین شده؛
- پرهیز از شتابزدگی و انتظار نتیجهگیری سریع از فرایند برنامهریزی در تدوین برنامه؛
- راهبری واحد از سوی نهاد یا ستاد آگاه و مطلع، با دارا بودن ویژگی استقلال و نگاه کارشناسی و داشتن نقش تسهیلگری در اجرای برنامه و برقراری ارتباطات و گردش اطلاعات.
فهرست مطالب طرح پژوهشی