کلی از دیدگاه راسل با تکیه بر نظریه مثل
محل انتشار: فصلنامه فلسفه دین، دوره: 2، شماره: 4
سال انتشار: 1385
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 72
فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JPHT-2-4_007
تاریخ نمایه سازی: 12 شهریور 1402
چکیده مقاله:
این مقاله بر آن است تا سیر تحول مسئله کلیات را با تاکید بر نظریه مثل از دیدگاه راسل، مورد بررسی قرار دهد. همچنین سعی شده است که این مسئله در آثار متقدم و متاخر او نیز مورد ملاحظه قرار گیرد که آیا تغییری در نگرش وی به وجود آمده است یا نه؟ در مسئله کلیات چند نظر وجود دارد: ۱. کلیات، نام و اسامی بیش نیست ۲. کلیات، وجود واقعی دارند، نظیر مثل افلاطونی. ۳. کلیات در ضمن افراد وجود دارند ولی وجود مستقل ندارند. انتقادات راسل به نومینالیست ها نشانگر، عدم تمایل او به دیدگاه نومینالیستی است و در آثار اولیه او به یک پیرو افلاطون بیشتر شباهت دارد و در مرحله بعد او به دیدگاه پوزیتیویستی ، هیوم نزدیک می شود. مسئله کلیات را بی معنا می داند و در مرحله سوم و در آخرین کتاب هایش به دیدگاه نخست خود نزدیک می شود و معتقد است که تجربه گرایی محض دیگر قابل اتکا نیست و هوادار نظریه کلیات است. البته دیدگاه نهایی او با دیدگاه افلاطون فرق دارد و از لحاظ منطقی، اسمای عام و یا حداقل کلماتی که دال بر نسبت و روابطند را می پذیرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان