اقتصاد توجه در فرماندهی و مدیریت شناختی به مثابه سناریوی جنگ های ترکیبی آینده: نقش مفهوم نوستالژیا و خاطره از منظر الکتروانسفالوگرافی نقشه امواج مغزی و نوروساینس

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 111

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

FCM01_016

تاریخ نمایه سازی: 16 بهمن 1402

چکیده مقاله:

مفهوم اقتصاد توجه به طور گسترده در سال ۲۰۱۵ توسط هربرت سیمونز، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل، بیان شد. او این اصطلاح را برای توصیف محدودیت های مغز انسان در پردازش اطلاعات و تصمیم گیری ها به کار برد. از آن زمان به بعد، این مفهوم به عنوان یک مفهوم بنیادین در فضای سایبر و جنگ های ترکیبی و الکترونیکی آینده شناخته شده است و به طور مداوم مورد تدقیق قرار می گیرد. با توجه به همه این توضیحات می توان نتیجه گرفت که اقتصاد توجه می تواند برای حیات یک حکمرانی بسیار ضروری باشد، چرا که جذب حداکثری معرفتی در دنیای رقابت و جنگ، بدون وجود این اقتصاد، کار بسیار دشواری خواهد بود. شناخت مکانیزم رقابتی برای جلب توجه معرفت شناختی به یک اصل اساسی برای بقای حاکمیت سایبر و هژمونی رسانه ای تبدیل شده است. چالش های اقتصاد توجه می تواند به عواملی اشاره کند که در این رقابت پیش روی فرماندهان و مدیران جنگ های آینده به ویژه جنگ های شناختی و ترکیبی قرار می گیرد. باید دقت کنیم که پیروزی در جنگ های آینده کار ساده ای نیست زیرا ساختار استکباری و امپریالیستی جهان به صورت انحصاری درآمده و تازه واردها امکان بقا و زیست ندارند این مقاله به بررسی راهبردهای بینارشته ای در حوزه علوم شناختی و الکتروانسفالوگرافی یا تحلیل نقشه های مغزی با محور مفهوم نوستالژیا در ساختار جنگ های آینده و اسناد کلان و بالادستی کشور شامل سند چشم انداز، موارد ابلاغی در سیاست های کلی نظام، بیانیه گام دوم انقلاب و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت مد نظر مقام معظم رهبری می پردازد. رفتار اطلاعاتی انسان در برابر محتوای رسانه ای با محور خاطره و نوستالژیا با استفاده از مفاهیم نظریه علوم اعصاب شناختی در کنار بررسی نقشه های عصب شناختی رفتار می تواند به درک و کنترل رفتار اطلاعاتی و معرفتی انسان منتهی شود، این پژوهش دارای سویه های نظریه تصمیم گیری و تحلیل رفتار و معماری جنگ های ترکیبی بر اساس علوم بینارشته ای می باشد. نظریه عصب شناختی و نوروساینس در وسیع ترین مفهوم، به معنای بررسی شیوه های حکمرانی و جنگ های رسانه در آینده و ایجاد خاطره صریح و ضمنی از رسانه های اجتماعی در فرماندهی و مدیریت می باشد. طی دو دهه گذشته، کاربرد دانش عصبی در روانشناسی جنگ های آینده، و بالاخص در جنگ های شناختی و ترکیبی، در تحقیقات آکادمیک و رویه های تجاری رواج یافته است. در دهه گذشته، تعداد مقالات منتشر شده درباره این موضوع، در ژورنال های برتر علوم مغزی و عصبی و مراجع گوگل از رشد چشمگیری برخوردار بوده است و همین امر در خصوص شرکت های تاسیس شده دفاعی و امنیتی در زمینه بازاریابی عصبی نیز صدق می کند. روش این مطالعه، کتابخانه ای و با رویکرد مرور نظام مند، تحلیلی و استنتاج منطقی است. رویکرد در این روش نظری و استدلالی است. بر این اساس، ویژگی و ماهیت آن به جستجوی مرور کامل مقوله بازاریابی عصبی و توسعه این نظریه به سمت درک سناریوهای جنگ های آینده مبتنی بر نقش خاطره و نوستالژیا در رفتار اطلاعاتی و نظام معرفتی می باشد.

نویسندگان

یونس یونسیان

پژوهشگر و دکتری تخصصی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران

محمدرضا وصفی

استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

مرتضی عزیزی

کارشناس مسول امور اداری دانشگاه صنعتی شاهرود