تجسم زنانگی روی مهرهای آغاز تاریخی ایران و ساخت واقعیت اجتماعی؛ نمونه شوشان باستان

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 41

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ISIR-3-2_001

تاریخ نمایه سازی: 15 فروردین 1403

چکیده مقاله:

واقعیت نهادین یا اجتماعی یکی از مفاهیم فلسفه معاصر است که به بحث پیرامون شیوه های شکل گیری واقعیاتی می پردازد که تنها زمانی وجود دارند که جمعی از انسانها به آنها باور داشته و نسبت هایی التفاتی با آنها برقرار کنند. این واقعیات البته ریشه در واقعیات غیرنهادینی دارند که بدون بازنمودهای انسانی هم همچنان واقعی هستند؛ با این حال تفاوتشان در آن است که تنها در نظامهای بازنمودی انسانی معنادار هستند. یکی از ویژگیهای واقعیات نهادین آن است که برساخته یک مثلث مفهومی با سه ضلع انسان، کنش/رویداد و مصنوع یا ماده است. بنابرین، در تحقق یک واقعیت نهادین، مصنوعات جایگاهی ماهوی و سازنده دارند. واقعیات نهادین همواره درون پی شزمین ههایی ایجاد می شوند که خودشان بازنمودی نیستند. در این نوشتار نشان داده می شود که مهرهای استوانه ای، به عنوان یکی از ابزارهای تجاری عصر مفرغ آسیای غربی و ایران باستان، یکی از مهمترین محصولات واقعیات نهادین معطوف به تجارت بودند که بدون ایجاد ساختارهای تجاری-اقتصادی آغاز شهرنشینی امکان تحقق نداشتند؛ و بمحض تحقق، به لنگرگاه مادی گسترش نظام اقتصادی منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شدند. تصاویر بر روی مهرهای استوانه ای، از سوی دیگر جایگاهی قابل توجه در ایجاد و توزیع گونه هایی از واقعیات نهادین یا بازنمودی دارند. آنها می توانند باورها و اعتقادهایی را میان اعضاء جامعه خویش ایجاد، منتقل و بازتولید کنند که در شاکله ساختار آن جامعه ضروری تلقی می شوند. در این نوشتار، در مورد تصاویر و تجسم پیکرهای زنانه روی مهرهای استوانه یی و جایگاه آنها در ایجاد واقعیات نهادین معطوف به زنان و زنانگی بحث می شود. شاخصه های اصلی حاصل از این مطالعه در رابطه با زنانگی عبارتند از: فرمهای زنانه الف؛ فرمهای صناعی؛ فرمهای جمعی و فرمهای نمایشی- آیینی؛ فرمهای زنانه ب؛ با تاکید بر بدن جنسیت یافته. نشان داده شده که در سه بازه یا جریان فرهنگی- اجتماعی شوشان باستان ( ۳۵۰۰ - ۱۰۰۰ پیش ازمیلاد) جنوب غرب ایران، این تجسمها در نسبتی هماهنگ با زمینه ها و پیش زمینه های اجتماعی نمایان شده و دگردیسی یافته اند.

نویسندگان

وحید عسکرپور

استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز

عاطفه فاضل نجف آبادی

دانشجوی دکترای هنرهای اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز