تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بر بهبود توانمندی کارکنان و رضایت ارباب رجوع در دانشگاه کاشان

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 25

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

TCCONF07_003

تاریخ نمایه سازی: 3 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

بزرگ ترین سرمایه هر سازمانی نیروی انسانی آن محسوب می شود، که طبیعتا به لحاظ حساسیت و اهمیت بسیار بالایی که امرآموزش ضمن خدمت در جهت توانمندی، افزایش تخصص، مهارت و نهایتا بهبود عملکرد شغلی فرد و تاثیر مستقیم آن بر عملکردکل سازمان دارد، انگیزه ای مضاعف برای محقق ایجاد نمود تا تحقیق جاری را با هدف بررسی تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بربهبود توانمندی کارکنان و رضایت ارباب رجوع در دانشگاه کاشان آغاز نماید. روش انجام کار در پژوهش حاضر توصیفی از نوع علیمی باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان رسمی،پیمانی و قراردادی دانشگاه کاشان می باشد که در سال ارزیابی فرم هایارزیابی عملکرد خویش را تکمیل نموده و به همراه مستندات لازم و پس از تائید مسئول ما فوق به مدیریت منابع انسانی دانشگاهارجاع نموده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق به کمک نرم افزار spss ، از آمار توصیفی شامل: فراوانی، میانگین،انحراف استاندارد، و از آمار استنباطی شامل: آزمون کولوموگروف اسمیرنوف جهت تعیین نرمال بودن توزیع هر یک از داده هایتحقیق و تکنیک رگرسیون خطی ساده برای آزمون فرضیه اول و تکنیک رگرسیون خطی چندگانه برای آزمون فرضیه های دوم تاپنجم این تحقیق استفاده شده است. برای انجام این تحقیق از نتایج حاصل از فرم های ارزیابی عملکرد کارکنان دولت که در آنمحورها و شاخص های ارزیابی عملکرد را در ۴ بخش کلی شامل: شاخص اختصاصی عملکرد و محورهای: ابتکار وخلاقیت، آموزشو رضایت مندی ارباب رجوع تقسیم نموده، همچنین بخشنامه ابلاغی دولت که دوره های آموزش ضمن خدمت را در ۴ سطح کلی(عمومی، تخصصی، مدیریتی، فرهنگی- اجتماعی) تفکیک نموده، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد طبق فرضیه اول پژوهش آموزش های ضمن خدمت تاثیر معنا داری بر عملکرد شغلی کارکنان دارد. ولی براساس فرضیه دوم تا پنجم، انوع آموزشهای ضمن خدمت بر عملکرد اختصاصی کارکنان تاثیری نداشته و آموزشهای فرهنگی، اجتماعی برمحورهای عملکردابتکاروخلاقیت، توانمندسازی و رضایت ارباب رجوع تاثیرداشته است، ضمن اینکه آموزشهای عمومی فقط بر محور توانمندسازی موثربوده، ولی متاسفانه آموزشهای تخصصی و آموزشهای مدیریتی بر هیچ یک از محورهای عملکردی اثر گذار نبوده است. نتیجه گیریکه میتوان کرد این است که با میانگین کمتر از ۲ ساعت برای آموزشهای تخصصی و نزدیک به صفر برای آموزشهای مدیریتی،انتظاری بیش از این قابل تصور نمی باشد، ولی اگر دوره های آموزشی کارکنان دانشگاه در تمامی حوزه ها به خصوص بخش هایمدیریتی و تخصصی افزایش یابد، مطمئنا در آینده نزدیک شاهد اثرگذاری شفاف تر و موثرتری بر بهبود عملکرد شغلی کارکنانخواهیم بود.

نویسندگان

سیدهادی رضوی

رئیس اداره کارگزینی دانشگاه کاشان