بررسی رابطه ابعاد اخلاق و ویژگی های شخصیتی نیو

در دنیای امروز توجه به ارزشهای انسانی و تکیه بر مدیریت اخلاقی یک نوع برتری رقابتی محسسوب میشود. امروزه دیگر به انسان به عنوان ابزاری صرفا برای تولید بیشتر نگریسته نمیشود. حرکت از تیوریهای کلاسیک به سمت تیوریهای نوین در عرصه مدیریت نویدبخش بهبود و بهینهسازی سازمانها از بعد نگاه به انسان و جایگاه او خواهد بود. موفقیت در سازمان ناشی از ایجاد و بکارگیری مدیریت اخلاق در سازمان است. اخلاق سازمانی بر پایه اعتماد آفرینی است. ضعف در سیستماخلاقیات و گرایش به سمت عدم اعتماد منجر به کاهش ارتباطات و افزایش خسارات سازمانی میگردد و مدیریت به سمت کنترل گذشته نگرسوق پیدا خواهد کرد. به این ترتیب انرژی سازمان به منفی تبدیل میشود. لذا معرفتی که میتواند بعنوان کاتالیزوری برای عقلانی کردن سازمان مبتنی بر نگرش انسان گرایانه عمل کند، اخلاق حرفه ای است.یکی از دغدغه های روانشناسان، یافتن متغیرهای اساسی در خلال یا در پس صفات یا رگه ها بوده است. بخشی از این تلاشها تنها بصورت ترسیمفرضیه هایی از منظر فاعلی متکی بوده، اما بخش دیگری از این تلاشها، تحت تاثیر موفقیتهای گستره عقلانی، بر تحلیل عوامل به عنوان مرهمیبرای این امر تکیه زده است و حاصل آن تولد ابزارهای عینی بوده که بر اساس روش تحلیل عوامل پای به عرصه نهاده اند. در این راستا پرسشنامه های عینی شخصیت چون پرسشنامه شخصیتی آیزنگ و پرسشنامه شخصیتی 16عاملی کتل طراحی شده اند. همچنین پل کوستا و رابرت مک کری پنج عامل نیرومند یا بزرگ را در ارتباط با ساختار شخصیت بر اساس آنچه که پیشتر توسط متخصصین و پژوهشگران طراحی شده بود پی گرفتند که عبارتند از: روان آزرده گرایی )پایداری عاطفی(، برون گرایی )درون گرایی(، پذیرا بودن )پرده پوشی(، توافقی بودن )ستیزه جویی( و مسیولیت پذیری )بی مسیولیتی(.

کلیدواژه ها:

اخلاق ، اخلاق کاری ، شخصیت ، ویژگی های شخصیتی نیو