نسبت میان پایان هنر و پایان انسان از دیدگاه ژان بودریار
محل انتشار: فصلنامه حکمت و فلسفه، دوره: 12، شماره: 46
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 440
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_WPH-12-46_006
تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1396
چکیده مقاله:
از منظر ژان بودریار، رویکرد پساتجدد با غلبه رمزگان، نشانه ها و جایگزین کردن مصرف به جای تولید، در فضای زندگی روزمره، روندی را آغاز کرده که در پی آن، نه تنها شعار فردیت انسان معاصر و ایجاد فرصت برای عرضه خواستهای او محقق نشده است، بلکه در این فضای اشباع شده از نشانههای رسانهای، هنر، سیاست، مذهب و اقتصاد، واقعیت بیرونی خود را به عنوان حوزههایی مجزا و انضمامی، از دست دادهاند و با مفهوم سوژه در افق غلبه رسانه، محو و ناپدید شدهاند. این رویکرد به زعم بودریار در قالب بازی و با استفاده از مفهوم عام هنر شکل گرفته است. با این تفاوت که دیگر هنر به شاخصهای مجزا از سیاست، مذهب و اقتصاد، اطلاق نمیشود، هنر در معنایی عام، به شیوه و روشی استحاله مییابد که در پرتو آن، زشت و زیبا، خوب و بد و درست و نادرست از مراجع خود؛ یعنی اخلاق، دین، اقتصاد و اثر هنری، رخت بربسته، همراه سوژه در انتهای مسیر، از بین میروند.
نویسندگان
سهیلا منصوریان
دانشجوی دکتری فلسفه هنر دانشگاه علالامه طباطبایی
امیر نصری
دانشیار دانشگاه علالامه طباطبایی