ارتقاء عملکرد بازاریابی از طریق یادگیری گرایی و کارآفرینی گرایی: یک مطالعه موردی در کسب و کارهای کوچک

امروزه به دلیل فقدان دانش در رابطه با تاثیر کارآفرینی گرایی بر عملکرد بازاریابی در کسب و کارهای کوچک، توسعه راهبردهای بازاریابی برای افزودن به ارزش هایی که از طریق یادگیری گرایی ایجاد می شود، شکست خورده اند. نکته کلیدی، توجه به این مورد است که برای توسعه بازاریابی در کسب و کارهای کوچک، داشتن دانش رفتار سازمانی از الزامات اساسی به شمار می رود. بنابراین با توجه به حساسیت این موضوع، پژوهش حاضر به دنبال تاثیر کارآفرینی گرایی بر مولفه های یادگیری گرایی و عملکرد بازاریابی بوده است. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. یک طراحی تحقیق مقطعی به همراه پیمایش پرسشنامه ای برای جمع آوری داده ها از یک نمونه کسب و کار های کوچک در سطح شهر تهران به کار گرفته شد. ابزار جمع آوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه ی با مقیاس 5 درجه ای لیکرت بود که روایی و پایایی پرسشنامه توسط خبرگان حوزه پژوهش، تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ محاسبه و تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS انجام شد. نتایج استخراج شده از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که کارآفرینی گرایی بر سطوح مختلف یادگیری گرایی در کسب و کارهای کوچک تاثیر دارد. به علاوه مشخص شد که سطوح یادگیری گرایی یک پیشایند معناداری برای عملکرد بازاریابی است. در نتیجه، می توان گفت یافته های این پژوهش منجر به درک بهتری از مکانیسم های بازاریابی و رفتار سازمانی می گردد که مبنای قابل قبول برای ارتقاء عملکرد بازاریابی در کسب و کارهای کوچک است.

کلیدواژه ها:

کارآفرینی گرایی ، یادگیری گرایی ، عملکرد بازاریابی ، کسب و کارهای کوچک