رستم و جست و جوی فردیت در جهانگیرنامه
سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 334
فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PLL-15-44_001
تاریخ نمایه سازی: 6 اسفند 1398
چکیده مقاله:
جهانگیرنامه، سروده قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآاگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحول شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرایند فردیت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و ... پرداخته و تحقق دوباره فرایند فردیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناخته ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آماده یافتن فردیت از دست رفته خود می شود. فردیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیرف که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
رضا ستاری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران
علی اکبر باقری خلیلی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران
سوگل خسروی
دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران