شهر دوگانه

1 اسفند 1402 - خواندن 3 دقیقه - 43 بازدید

در بخشی از تاریخ شهرهای اروپایی و آمریکایی، عبرت های زیادی نهفته است!


بخشی از همین تاریخ[که کمتر به آن پرداخته شده] دستور کارهای "رشد شهری" در دهه هشتاد میلادی است.


دستورکارهای اقتصاد سیاسی شهر در دهه هشتاد میلادی، بر پایه یک "دوگانگی" است.


به تعبیر دیگر، می شود گفت که یک "شهر دوگانه" در دستورکارها شکل گرفته بود و تمام مناسبات شهر بر همین مبنا اجرایی می شد.


دوگانه ای میان طبقه کارگر و سرمایه داران!


و دولت به عنوان خدمتگزار طبقه سرمایه دار تعریف شده بود.


این رویکرد، موافقان و مخالفان جدی هم داشت. اولین مخالفت ها و تولید ادبیات برای رد این رویکردها را دیوید هاروی در سال ۱۹۸۵ مطرح کرد(البته قبل تر از آن، هانری لوفور در ۱۹۷۶، در این باره نوشته بود اما نادیده گرفته شد).


او تلاش و توانایی سرمایه دارها برای کنترل رشد شهری را رصد می کرد و به کنایه، در برخی موارد آنها را "طبقه خلاق"(!) خطاب کرده است.


(ایده "شهر خلاق"، تکامل یافته[و احتمالا اصلاح شده ] همان رویکرد است که این روزها در ادبیات مسئولین ما هم زیاد شنیده می شود[که اغلب از ماهیت آن اطلاعی هم ندارند] و قرار است به یک حرکت جمعی برای بهبود و اصلاح خیلی موارد از جمله اقتصاد سیاسی شهرها بیانجامد)!؟


این طبقه خلاق، مناطق ممتاز بازسازی شده در مراکز را مهار می کرد، مناطق جدید را مهار میکرد و به طور خلاصه می شود گفت که مثل زالو تمام منابع شهر را فقط به اختیار خود میگرفت.


حدود بیست سال طول کشید تا موافقان این رویکردها به اشتباهشان پی ببرند و عذرخواهی کنند! اما ...


شاید در نگاه اول بگوئیم که این مناسبات، جهانی شده و راه برون رفتی از آن وجود ندارد. اما من معتقدم که اینگونه نیست.


در کشور ما، استراتژی "مردمی سازی دولت" مهمترین راهکار برای برهم زدن این مناسبات است.

اما متاسفانه دچار کج فهمی از این راهبرد(در حوزه شهری) شده ایم.

برای مثال؛ وزارت راه و شهرسازی(به بهانه مردمی سازی دولت) برای بازسازی و نجات بافت فرسوده بسته ۱۹ بندی پیشنهاد می دهد اما میبینیم که عمده تفاوت این طرح با طرح های قبلی، این است که دولت پای خودش را از ماجرا کنار کشیده و تمام تنش ها را به مردم و طبقه سرمایه دار منتقل کرده و تمام قد در کنار طبقه سرمایه دار ایستاده است!

و یا در موارد متعدد، ظهور و بروز "پایین شهر" و "بالاشهر" در ادبیات عمومی ما بیشتر می شود و این اصلا نشانه خوبی نیست!


این کج فهمی ها ما را به سرنوشت شهرهای اروپایی و آمریکایی دچار خواهد کرد!


دولت باید به معنای حقیقی کلمه، مردمی شود.

شهرداریمدیریت شهریشهر خلاق