حدود استفاده از عادت در تربیت اخلاقی در رویکردهای معاصر منتخب و نقد آنها بر اساس نظریه انسان عامل
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 483
فایل این مقاله در 40 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_KJIR-8-1_004
تاریخ نمایه سازی: 15 آذر 1399
چکیده مقاله:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حدود استفاده از عادت در تربیت اخلاقی با توجه به رویکردهای معاصر تربیت منش (با تاکید بر آرای افلاطون و ارسطو)، شناختی (با تاکید بر آرای پیاژه) و تبیین ارزش (با اشاره بر آرای راتس) و نقد آنها بر اساس نظریه انسان عامل است. عادت که بر عنصر تکرار استوار است، در رویکرد تربیت منش جایگاه ویژهای داشته و استفاده از آن کاملا ضروری است؛ رویکرد شناختی، با این روش مخالف است و در رویکرد تبیین ارزش هم استفاده از آن جایگاهی ندارد. در نظریه انسان عامل، روش عادت به عنوان یک شبه تربیت مطرح میگردد که به دلیل نداشتن عناصر تبیین، معیار، تحرک درونی و انتقاد از تربیت جدا میشود؛ در واقع نظریه انسان عامل، تنها ضرورت حدود استفاده از عادت را در دوران کودکی قابل قبول میداند؛ اما در خصوص استفاده از آن در دوران بزرگسالی، همراهی عادت با تعقل را اصل اساسی قلمداد میکند. ضعف اصلی رویکرد تربیت منش، بیتوجهی به مبنای شناختی است. رویکرد شناختی نقطه مقابل رویکرد تربیت منش است؛ به این معنا که تمام تمرکز این رویکرد بر مبنای شناختی استوار است و از توجه به سایر مبانی غفلت میکند. در رویکرد تبیین ارزش، تاکید افراطی بر مبنای شناختی و توجیه و اقناع صورت میگیرد و بین تمایلات فردی و ارزشهای اخلاقی تفکیکی حاصل نمیشود و دلیل آن ذهنی بودن ارزشهاست؛ البته اگر رویکردهای مطرح به نظریه انسان عامل نزدیک شوند و عمل عادتی را بر اساس مبانی سه گانه (شناختی، انگیزشی و ارادی) مورد توجه قرار داده و به همه مبادی عمل توجه کنند، هر رویکرد به تنهایی قابلیت استفاده در امور تربیتی را دارد و هیچ یک از آنها دیگری را نفی و محدود نمیکند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علیرضا صادق زاده قمصری
دانشگاه تربیت مدرس
لیلا نوروزی
دانشگاه تربیت مدرس تهران